شناسه Doi مقاله:
10.22034/jrr.2024.375339.2078
نویسندگان:
رحیمی ثابت فاطمه , مفتاح احمدرضا , صادقنیا مهراب
چکیده:
تا قبل از شورای واتیکان دوم، بحث عدالت اجتماعی به شکلی نظاممند در کلیسای کاتولیک مطرح نبوده است و غالباً تحت تأثیر تعالیم پولس بر عدالت فردی و معنای الهیاتی آن تأکید میشد. عدالت در عهد قدیم افزون بر اینکه فرایندی مبتنی بر اطاعت دیده میشد، ناظر به جنبههای اجتماعی هم بود. حضرت عیسی (ع) عدالت را شرط ورود به ملکوت دانست و این بدان معناست که عدالت فقط جنبه فردی ندارد؛ اما پولس بر عدالت فردی تأکید میکند که به واسطه ایمان به مسیح و از طریق فیض حاصل میشود. به همین دلیل عدالت احتماعی بعد از پولس جایگاه چندانی در مسیحیت ندارد. در دوره قرون وسطا، در الهیات توماس آکویناس رویکرد عقلی به عدالت مطرح میشود و از قرن نوزدهم بهویژه در قرن بیستم، وقایعی در مسیحیت رخ میدهد که کلیسای کاتولیک بهتدریج برای بازیابی هویت خود، به مسائل اجتماعی و عدالتمحور سوق پیدا میکند: مطالبات اجتماعی از جمله حقوق کارگران، نظریهپردازی الهیدانان کاتولیک در دوره مدرن، اتخاذ رویکرد آکادمیک به اخلاق اجتماعی و ظهور الهیات رهاییبخش آمریکای لاتین، موجب شکلگیری آموزه عدالت اجتماعی در کلیسای کاتولیک شد.
نمایه نشر:
رحیمی ثابت فاطمه , مفتاح احمدرضا , صادقنیا مهراب . (2024). چگونگی شکلگیری آموزه عدالت اجتماعی در کلیسای کاتولیک. پژوهش های ادیانی, 23(12), 105-132 DOI: 10.22034/jrr.2024.375339.2078